يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

محمدصادق طباطبائی

محمدصادق طباطبائی
فرزند آیت‏الله سیدمحمد طباطبائى، در 1260 در تهران تولد یافت. پدرش در آن هنگام چند ماهى بود كه در نجف و سامره مشغول تحصیلات عالیه بود و ناچار خانواده‏ى خود را به سامره فراخواند. مدت اقامت سیدمحمد طباطبائى قریب 12 سال در عتبات عالیات به طول انجامید و در نتیجه سید محمدصادق تحصیلات مقدماتى خود را در آنجا آغاز كرد و ظرف پنج سال دروس مقدماتى و قسمتى از دروس سطح را آموخت. در اواخر سلطنت ناصرالدین‏شاه، خانواده‏اش به تهران بازگشتند و سید محمدصادق در تهران تحصیلات خود را ادامه داد و علاوه بر دروس حوزوى، از ریاضیات و فیزیك و شیمى و هندسه نیز بهره گرفت. زبان فرانسه را نیز آموخت. در 1317 ه.ق با كمك پدرش مدرسه‏ى اسلامى را تاسیس كرد. این مدرسه به شیوه‏ى مدارس اروپائى تاسیس گردیده و نه كلاس داشت. سید محمدصادق مدیر مدرسه و ناظم‏الاسلام كرمانى نظامت مدرسه‏ى مزبور را عهده‏دار بود. در 1323 ه.ق كه سر و صداى مردم براى تاسیس عدالتخانه بلند شد و عده‏ى زیادى مخالفت خود را با عین‏الدوله صدر اعظم آغاز نمودند. برخى از علماء و روحانیون و اصناف به حضرت عبدالعظیم رفته، متحصن شدند. سید محمد طباطبائى و پسران وى در این تحصن مردم را همراهى مى‏كردند و گاهى سید محمدصادق واسطه‏ى بین متحصنین و امناى دولت بود. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس شوراى ملى و ازدیاد قدرت روحانیت، از طرف مظفرالدین‏شاه فرمانى مبنى بر تاسیس و انتشار روزنامه‏اى به نام مجلس صادر شد. در این فرمان صریحا امر داده شده بود كه دولت حق سانسور مندرجات روزنامه را ندارد. این روزنامه دستمزد سید عبدالله بهبهانى و سید محمد طباطبائى بود به طورى كه امتیاز روزنامه به نام سید محسن داماد بهبهانى و مدیریت آن با سید محمدصادق طباطبائى بود و چون هر دو آقازاده و راحت‏طلب بودند، سردبیرى آن را به ادیب‏الممالك فراهانى سپردند. این روزنامه كه به نام مجلس نامگذارى شده بود، یكى از جراید معتبر و پرمطلب دوران ظهور مشروطیت است. غیر از مذاكرات مجلس و نطق وكلاء، اخبار داخلى و خارجى در آن انتشار مى‏یافت و هفته‏اى چهار شماره منتشر مى‏شد. پس از به توپ بستن مجلس، سید محمد طباطبائى و دو فرزندش به نامهاى محمدصادق و عبدالمهدى توسط قزاقان در پارك امین‏الدوله دستگیر و با زجر و خفت و خوارى به باغشاه انتقال داده شدند. پس از چند روز سید محمد طباطبائى به ونك تبعید شد و از آنجا به خراسان رفت و سید محمدصادق با هزینه‏ى محمدعلى‏شاه، به اروپا تبعید گردید. قریب یك سال در اروپا به سر برد تا به ایران بازگشت و به مشهد نزد پدر خود رفت. پس از مدت كمى، تهران توسط مجاهدین و مشروطه‏خواهان فتح شد و محمدعلى‏شاه از سلطنت خلع و به روسیه تبعید گردید و در نتیجه طباطبائى و خانواده‏اش با عزت و احترام كامل به تهران بازگشتند. در انتخابات دوره‏ى دوم مجلس شوراى ملى كه بلافاصله پس از خلع محمدعلى‏شاه صورت گرفت، سید محمدصادق از شهر مشهد به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد، در حالى كه سن او كمتر از سى سال بود. در این مجلس سید محمدصادق رویه اعتدالى پیش گرفت. مجلس دوم در حالى كه مدتش پایان یافته بود و با تصویب نمایندگان به طور غیرقانونى ادامه‏ى حیات مى‏داد، به وسیله‏ى اولتیماتوم روسیه منحل شد و نمایندگان بیكار شدند. در انتخابات دوره‏ى سوم به وكالت مجلس انتخاب شد و از وزنه‏هاى مهم مجلس بود، ولكین عمر این مجلس با شروع جنگ بین‏الملل اول پایان پذیرفت و عده‏اى از نمایندگان به كرمانشاه رفته و دولت موقتى تشكیل دادند. سید محمدصادق جزو مهاجرین بود. پس از چندى توقف در كرمانشاه، از طرف نظام‏السلطنه رئیس حكومت موقت، به سمت سفیركبیر در استانبول تعیین گردید و دولت عثمانى در حالى كه احتشام‏السلطنه سفیر دولت ایران بود، او را هم به سمت سفیر حكومت موقتى قبول كرد و قریب چهارسال داراى آن سمت بود و خانواده‏ى خود را نیز به استانبول انتقال داد. در انتخابات دوره‏ى چهارم كه در دوران رئیس‏الوزرائى وثوق‏الدوله انجام گرفت، مردم تهران سید محمدصادق را به وكالت انتخاب نمودند، در حالى كه وى غایب و در خاك عثمانى به سر مى‏برد. در 1298 به تهران بازگشت. مجلس چهارم در تابستان 1300 توسط قوام‏السلطنه افتتاح شد. در این مجلس سید محمدصادق به اتفاق سلیمان محسن اسكندرى و عده‏اى از مهاجرین كه تدریجا به ایران بازگشته بودند، حزب سوسیالیست را بنیان نهادند. این حزب در مجلس وزنه‏ى سنگینى بود و در مقابل مدرس و یاران آن زورآزمائى مى‏كرد. در عمر دو ساله‏ى مجلس چهارم، پنج كابینه تشكیل شد: دو بار قوام‏السلطنه، دو بار مشیرالدوله و یك بار مستوفى‏الممالك رئیس‏الوزراء شدند. حزب سوسیالیست در اواخر دوره‏ى چهارم به فكر افتاد كه دولت ثابتى را روى كار بیاورد و از این‏رو متوجه سردارسپه شد و سرانجام پیمان‏نامه‏اى بین رضاخان، میرزا كریم‏خان رشتى، امیرلشكر خدایارخان، سید محمدصادق طباطبائى و سلیمان محسن اسكندرى به امضاء رسید و حزب سوسیالیست تعهد كرد كه سردارسپه را به رئیس‏الوزرائى بنشاند و سردارسپه نیز متعهد شد اجزاء كابینه‏ى خود را از افراد حزب سوسیالیست تعیین كند. سلیمان محسن و سید محمدصادق كه با احمدشاه روابط نزدیكى داشتند، تمام تلاش خود را براى رئیس‏الوزرائى سردارسپه به كار بردند و سرانجام در دوره‏ى فترت در حالى كه احمدشاه عازم سفر سوم خود به اروپا بود ، فرمان ریاست وزرائى سردارسپه را صادر كرد و خود راه اروپا را در پیش گرفت. رضاخان در كابینه‏ى خود سه تن از اعضاى حزب سوسیالیست را وارد كرد كه عبارت بودند از سلیمان محسن، حاج عزالممالك و قاسم صوراسرافیل. ولى سید محمدصادق از ورود به كابینه خوددارى كرد و سفارت ایران در عثمانى را خواستار شد و در همان سال امپراطورى عثمانى سقوط كرد و رژیم جمهورى تركیه به وجود آمد و سید محمدصادق در اوایل 1303 به این ماموریت اعزام شد در حالى كه عمامه و عبا را به كت و شلوار و كراوات تبدیل كرده بود. ماموریت او قریب سه سال در تركیه به طول انجامید. پس از آن به تهران احضار شد و جاى خود را به محمدعلى فروغى داد و به یك ماموریت موقت به بالكان رفت. پس از بازگشت، از قبول مشاغل سیاسى خودددارى نمود و دور از غوغاى سیاست خانه‏نشین شد، ولى روابط او با رضاشاه روابط حسنه‏اى بود. به طورى كه سرتیپ درگاهى چند بار علیه او گزارش داده بود كه در منزلش رفت‏وآمدهاى مشكوك وجود دارد ولى رضاشاه با تغیر و تندى به درگاهى گفته بود او علیه ما اقدامى نمى‏كند و چون نمى‏توانستیم با هم همكارى كنیم جدا شدیم و دیگر گزارشى علیه او نده. در تمام مدت سلطنت رضاشاه، ایام را به مطالعه و معاشرت با دوستان در پاى منقل مى‏گذرانید. تا بعد از شهریوز 1320 محیط سیاسى بار دیگر او را به ماجرا و سیاست كشانید. در انتخابات دوره‏ى چهاردهم به ریاست هیئت نظار انتخابات تهران برگزیده شد و تا حدى انتخابات را از تقلب و تدلیس بركنار ساخت و چون مورد توجه مردم بود، در آن دوره از صندوق انتخابات تهران بیرون آمد و وكیل دوم تهران شد. در انتخابات هیئت رئیسه مجلس چهاردهم، عده‏اى از نمایندگان او را كاندیداى ریاست نمودند. دكتر محمدمصدق نیز كاندیدا شد. پس از راى‏گیرى، با اكثریت بسیار ضعیفى بر مصدق فائق آمد و بر كرسى ریاست نشست. در دوران دو ساله‏ى مجلس كه هر شش‏ماه یك بار هیئت رئیسه تجدید انتخاب مى‏شدند، همیشه با اكثریت ضعیفى بر كرسى ریاست مى‏نشست. مجلس چهاردهم از ادوار متشنج و لجام‏گسیخته‏ى مشروطیت ایران بود. مجموعا هفت كابینه در آن مدت تشكیل شد كه عبارت بودند از: على سهیلى، محمد ساعد مراغه، مرتضى قلى بیات، حكیم‏الملك در دو نوبت، محسن صدر و بالاخره احمد قوام كه در آخرین روزهاى حیات مجلس چهاردهم با كمك و مساعد سید محمدصادق طباطبائى، به نخست‏وزیرى رسید. قوام پس از استقرار در نخست‏وزیرى، در تشكیل مجلس پانزدهم عجله‏اى به خرج نداد و نزدیك به دو سال دوره‏ى فترت طول كشید و سرانجام حزب دولتى دموكرات، انتخابات را در دست گرفت و سهمى به سید محمدصادق داده نشد و او به اتفاق عده‏اى از رجال در دربار چند روزى متحصن شدند ولى چون نتیجه‏اى به دست نیامد، از تحصن خارج شدند. در انتخابات دوره‏ى شانزدهم، بار دیگر سید محمدصادق طباطبائى به ریاست انجمن مركزى انتخابات تهران تعیین شد. پس از راى‏گیرى، فساد انتخابات توسط طباطبائى طى نامه‏اى اعلام شد و از ریاست انجمن استعفا داد. پس از قتل هژیر، انتخابات تهران تجدید شد و در نتیجه عده‏اى از اعضاى جبهه ملى به مجلس راه یافتند و در همین دوره طباطبائى نیز وكیل تهران شد. در 1328 مجلس موسسان براى اصلاح پاره‏اى از اصول قانون اساسى و متمم آن تشكیل شد و طباطبائى به ریاست آن انتخاب گردید و بعضى از اصول قانون اساسى اصلاح شد. در انتخابات دوره‏ى دوم مجلس سنا كه در اواخر! 332 انجام گرفت، سناتور تهران شد. پس از اتمام دوره‏ى چهارساله سناتورى او تجدید نشد تا در 1340 در تهران درگذشت و در مقبره‏ى خانوادگى واقع در شهر رى مدفون گردید. سید محمدصادق طباطبائى مردى به تمام معنى وارسته و منفى بود. در مدت عمر به هیچ وجه گرد مال و منال نرفت، بلكه آنچه از پدرش به ارث رسیده بود انفاق كرد. در سالهاى آخر عمر كتابخانه‏ى معتبر خانوادگى خود را كه متجاوز از پنج هزار جلد كتب خطى و نفیس بود، به كتابخانه‏ى مجلس شوراى ملى هدیه نمود. به غایت وطن‏خواه و مسلمان بود. در دستگیرى افراد بى‏بضاعت، جد و جهدى به سزا داشت. از غیبت و بدگوئى پرهیز مى‏كرد. روى‏هم‏رفته از نیكان روزگار بود. طباطبائى قمى، سید احمد فرزند مرحوم حاج سیدعلى صدیق، در 1282 در قم تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى، چندى در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت. آنگاه در تهران تحصیلات خود را در حقوق اسلامى ادامه داد. چندى در خدمات قضائى بود و مراحلى از خدمات قضا را پیمود. سپس پروانه‏ى وكالت دادگسترى اخذ نمود، به حل و فصل دعاوى مردم مشغول شد. در دوره‏ى نوزدهم قانونگزارى، از طرف مردم قم به وكالت انتخاب شد و در ادوار بعدى تمایلى به دخول در مجلس نشان نداد. همان حرفه‏ى وكالت دادگسترى را تعقیب كرد. وى سخنورى توانا و نویسنده‏اى دانشمند بود. براى رفع مشكلات مردم از هر طبقه كوشش فراوان به كار مى‏برد. وفات او در 1364 اتفاق افتاد. از دوستان نزدیك تیمور بختیار بود.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.